در اخرین لحظه دیدار به چشمانت نگاه کردم و گفتم بدان اسمان قلبم با تو یا بی تو بهاریست !!! همان لبخندی که توان را از من می ربودی بر لبانت زینت بست و به ارامی از من فاصله گرفتی بی هیچ کلامی من خاموش به تو نگاه میکردم و در دل با خود می گفتم: ای کاش این قامت نحیف لحظه ای ٬ فقط لحظه ای می اندیشید که اسمان بهاری یعنی .......... ابر ٬ باران٬ رعد و برق و طوفان ناگهانی واین جمله ٬ جمله ای بود بد تر از هر خواهش برای ماندن وتمنایی بود برای با او بودن
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
در اخرین لحظه دیدار به چشمانت نگاه کردم و گفتم
بدان اسمان قلبم با تو یا بی تو بهاریست !!!
همان لبخندی که توان را از من می ربودی بر لبانت زینت بست
و به ارامی از من فاصله گرفتی بی هیچ کلامی
من خاموش به تو نگاه میکردم و در دل با خود می گفتم:
ای کاش این قامت نحیف لحظه ای ٬ فقط لحظه ای می اندیشید
که اسمان بهاری یعنی ..........
ابر ٬ باران٬ رعد و برق و طوفان ناگهانی
واین جمله ٬ جمله ای بود بد تر از هر خواهش برای ماندن
وتمنایی بود برای با او بودن